loading...
جوکستان و داستان های عبرت آموز

شهلا بازدید : 66 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

روزگار، روزگاربدی شده ...

 

اگه پول داشتی و گوزیدی همه میگن : چی فرمودین ؟

 

اما اگه پول نداشتی و حرف حساب زدی میگن :هم تو گوزید ی.

دو تا جوجه تیغی با هم قدم میزدن که یه کبوتری سر راهشون سبز میشه یکی از جوجه تیغی ها میگه :این دامادمونه که تازه از سربازی برگشته !

واکنش یک لر به نفر اول کنکور سراسری :ها کجانه بیری گوزو

دلم حاس چیست ؟ قطعی ترین و منطقی ترین دلیل لر برای کاری که در آن ریده است !

8بار بگو یا ساندویچ و برای 8 نفر بفرست حتما شب خواب پیتزا می بینی ! یک نفر کوتاهی کرد شب خواب ماست خیار دید!

لره نماز میخوند یک نفر از کنارش رد شد گفت : عجب مرد با خداییه، لره نماز رو ول کرد و گفت : روزه هم اگرم

زبان شیرین بختیاری : چوی که ریدم سیت چوس بید نهردی ؟.........ترجمه : چایی که ریختم برات چش بود نخوردی؟

لره میره دستشویی بهش میگن 1 دقیقه دیگه آب قطع میشه ، لره هول میشه اول کونشو میشوره بعد میرینه

**آگهی استخدام** مدارک لازم جهت چوپان شدن : چوب دستی ، کتری ، خر ، بوقچه ، خورجین ، 3سال سابقه اقامت در روستا ! در ضمن داشتن سگ الزامیست !

بقیه در ادامه مطلب دوست داشتی نگاه کن... واقعا جوک های توپی هستن...

 

شهلا بازدید : 40 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

پیام مهم مدیر وبلاگ : در این وب قصد هیچگونه اهانت و یا توهین به هیچ قشر خاصی از جامعه را نداریم و هدف فقط مزاح و شوخی می باشد .

پیام مهم مدیر وبلاگ : در این وب قصد هیچگونه اهانت و یا توهین به هیچ قشر خاصی از جامعه را نداریم و هدف فقط مزاح و شوخی می باشد ،.

پیام مهم مدیر وبلاگ : در این وب قصد هیچگونه اهانت و یا توهین به هیچ قشر خاصی از جامعه را نداریم و هدف فقط مزاح و شوخی می باشد .

شهلا بازدید : 77 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

میگن تو قیامــت تک تک دیوارها و مبل ها و فرش هایی که بهشون دماغ مالیدی

 

میان شهادت میدن :|

 

ﺣﺎﻻ ﺩﻳﮕﻪ ﺧﻮﺩ ﺩاﻧﻴﺪ !

 

.

 

.

 

.

 

بدیه هدفون اینه که هروخت میزنم به گوشم

 

با نگا کردن به چشم اطرافیام احساس میکنم وارد یه بازیه کثیف شدم

 

که خودم ازش خبر ندارم همش استرس میگیرم :|

 

.

 

.

 

.

 

بعضی شبا که خوابم نمی بره، یه جوری که مغزم بشنوه می گم:

 

خوب! برم یه کتابی بیارم بخونم…

 

هیچی دیگه، اصلا بیهوش می شم!

 

.

 

.

 

.

 

چند روزه بدجور سرما خوردم

 

دیشب مامانم میگه پسرم فردا نرو دانشگاه، عزیزم استراحت کن!

 

منم نرفتم.

 

هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم

 

بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم

 

الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم

 

.

 

.

 

.

 

یه دوست چینی داشتم !

 

مریض شد

 

ﺑﺮﺍﻯ ﻋﻴﺎﺩتش رفتم ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ

 

کنار تختش واسادم …

 

دوست چینیم بهم ﮔﻔﺖ : ﭼﻴﻨﮓ ﭼﻮﻧﮓ ﭼَﻦ ﭼﻮﻭﻭن…

 

ﺟوﻥ ﺩﺍﺩ بدبخت…!!!

 

ﺑﺮﺍﻯ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ رفتم ﭼﻴﻦ…

 

اونجا از یه مرد چینی معنیش رو پرسیدم

 

اون مرد چینی بهم گفت :

 

ﭘﺎﺗﻮ ﺍﺯ ﺭﻭ ﺷﻴﻠﻨﮓ ﺍﻛﺴﻴﮋﻥ ﻭﺭﺩﺍﺭ ﻛﺼﺎﻓططﻄﻄ

 

.

 

.

 

.

 


 

ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﮔﺮﺍﻳﻲ ﭼﻴﺴﺖ ؟!

 

ﻧﻮﻋﻲ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺭﻭﺍﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﻳﮏ ﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﺏ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﻣﻲﮐﻨﺪ،

 

ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺻﻼ ﻣﻴﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﻲﺧﻮﺍﻫﺪ

 

ﺍﺯ ﻋﻼﺋﻢ ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﻴﺸﻮﺩ

 

ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻴﺶ ﻣﻲﮔﻴﺮﺩ ﺩﺭﺏ ﻳﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﮐﻨﺪ،

 

ﭼﻴﺰﻱ ﺑﺮ ﻧﻤﻴﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﻨﺪﺩ

 

ﺍﻳﻦ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪﻳﻦ ﺩﻫﻪﻫﺎﻱ ۶۰ ﻭ ۷۰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﻲﺧﻮﺭﺩ!

شهلا بازدید : 89 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

پسره رو ختنه می کننمی گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

4jook92.rozblog.com

از بچه میپرسنتوخونتون چی کم دارین؟میگه فكركنم هیچی!چون دیروز که بابام جلو ما گوزید،مامانمگفت:فقط همینو کم داشتیم!!

 

....

..

4jook92.rozblog.com

برای دیدن بقیه جوک ها به ادامه مطلب برید...

نظر یادتون نره

 

شهلا بازدید : 60 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

می دونی اگه پرشیا با ۲۰۶ ازدواج کنه بچشون چی میشه ؟ میشه فولکس آخه ازدواج فامیلی بوده بچه عقب مونده شده

غضنفر صبح یه لیوان خاکشیر میخوره، تا شب پشتک میزنه که ته‌نشین نشه!

غضنفر ازژاپن برمیگرده.بهش میگن اونجامشکل زبان نداشتی؟میگه:من نه ولی ژاپنی هاچرا !

تو شهر حیف نون اینا (!) کراوات مد شده... تا الان ?? نفر تلفات داشته...

ادامه مطلب هم بخواانید....

بفیه در ادامه مطلب

شهلا بازدید : 80 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

دزد دریایی بعد از 3 سال میره توی یه رستوران پیش دوست قدیمیش ....
دوستش خوشحال میشه و میبینه که دزد دریایی یه دست و یه پا نداره و جای اونا چوب گذاشته ...

ازش میپرسه پات چی شده ؟؟
دزد دریایی میگه : هیچی رفتیم توی یه کشتی حمله کنیم بهشون یهو با توپ بهمون شلیک کردن پای منم قطع شد به جاش چوب گذاشتم ...

میپرسه دستت چی شد ؟؟
میگه : هیچی رفتیم توی یه کشتی دیگه اونجا هم جنگ با شمشیر بود یکی از پشت زد دستمو قطع کرد به جاش چوب گذاشتم ...

میگه چشمت چی شده ؟ چرا چشم بند گذاشتی ؟؟؟
گفت : این چشمم کور شده. دوستش پرسید چرا ؟؟؟
گفت : هیچی رفته بودم توی آب. روی آب خوابیده بودم که یه پرنده اومد ... توی چشمم

یارو گفت : با خراب کاری پرنده کور شدی ؟؟؟
دزد دریایی گفت : نه ... اون موقع تازه دستم قطع شده بود خواستم چشممو تمیز کنم کور شدم

شهلا بازدید : 70 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.

 

جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود

جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد

جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد

جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد

جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.

احمد شاملو

 

شهلا بازدید : 61 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

علامه جعفری می گفت تو یکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم
«یا امام رضا دلم میخواد تو این زیارت خودمو از نظر تو بشناسم که چه جوری منو می بینی نشونه شم این باشه که تا وارد صحنت شدم
از اولین حرف اولین کسی که با من حرف می زنه من پیامتو بگیرم»

گفتند وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور بگرد، اونور بگرد
یه دفه دیدم داره میره خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که کجایی؟

روشو که برگردوند دیدم زن من نیست بلافاصله بهم گفت:
«خیلی خری»
حالا منم مات شده بودم که امام رضا عجب رک حرف میزنه.
زنه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می کنم گفتش
«نه فقط خودت پدر و مادر و جدو آبادتم خرند»

علامه میگن این داستانو برای مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می خندید

شهلا بازدید : 96 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

یه خانومی واسه تولد شوهرش پیشنهاد داد که برن یه رستوران خیلی شیک

وقتی رسیدن به رستوران , دربون رستوران گفت: سلام بهروز جان ... حالت چطوره ؟؟؟

زنه یه کم غافلگیر شد و به شوهره گفت : بهروز , تو قبلا اینجا بودی ؟؟

شوهر: نه بابا این یارو رو توی باشگاه دیده بودم ...

وقتی نشستن , گارسون اومد و گفت : همون همیشگی رو بیارم ؟؟؟

زنه یه مقدار ناراحت شد و گفت : این از کجا میدونه تو چی میخوری ؟؟؟

شوهر : اینم توی همون باشگاه بود یه بار وقت خوردن غذا منو دید ...

خواننده رستوران از پشت بلندگو گفت : سلام بهروز جان ... آهنگ مورد علاقتو میخونم برات ....

زنه دیگه عصبانی شد و کیفشو برداشت از رستوران اومد بیرون.

شوهره دوید دنبالش . زنه سوار تاکسی شد ....

بهروز جلو بسته شدن در تاکسی رو گرفت و خواست توضیح بده که حتما اشتباهی پیش اومده و منو با یکی دیگه اشتباهی گرفتن ....

زنه سرش داد زد و انواع فحشارو بهش داد ...

یهو راننده تاکسی برگشت گفت : بهروز اینی که امشب مخشو زدی خیلی بی ادبه ها

تعداد صفحات : 6

درباره ما
منم به تو چه که کی ام نظر فراموش نشه ها بوس بوس فداتون
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 26
  • بازدید ماه : 45
  • بازدید سال : 1,003
  • بازدید کلی : 34,346