loading...
جوکستان و داستان های عبرت آموز
شهلا بازدید : 184 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (1)

مهدی مهدوی‌کیا اول مرداد سال ۱۳۵۶ در شهر ری به دنیا آمد.

وی از بچگی علاقه زیادی به فوتبال داشت و در دوران نوجوانی از زمین‌های خاکی جذب باشگاه بانک ملی شد و با پشتکار به باشگاه پرسپولیس پیوست.

وضعیت مهدی در پرسپولیس، اوایل چندان جالب نبود اما با آمدن استانکو وضعیت به کلی تغییر کرد تا او ضمن تثبیت موقعیت خود در باشگاه محبوبش به تیم ملی امید ایران راه پیدا کند.

افتخارات و موفقیت‌های مهم ورزشی وی از سال 75 شروع شد، پس از محرومیت نعیم سعداوی وی در پیستون راست تیم ملی بازی کرد. مهدی با زدن 2 گل به چین شایستگی‌های خود را اثبات کرد.

وی در باشگاه‌های بانک ملی، پرسپولیس تهران، بوخوم، هامبورگ و اینتراخت فرانکفورت آلمان سابقه بازی دارد.

مهدوی‌کیا در سال ۲۰۰۳ از طرف کنفدراسیون فوتبال آسیا به عنوان بازیکن برتر فوتبال آسیا شناخته شد. هواداران هامبورگ به او لقب موشک ایرانی داده بودند.

وی از باتجربه‌های فوتبال و تیم ملی فوتبال ایران است و در سال 1387 از سوی علی دایی؛ سرمربی وقت تیم ملی بازوبند کاپیتانی تیم ملی را به بازو بست. او با حضور در دو جام جهانی ۹۸ و ۲۰۰۶ خود را در سطح بین‌المللی مطرح کرد.

 

مهدوی‌کیا در سال ۱۹۹۸ به باشگاه بوخوم پیوست و در سال ۱۹۹۹ به هامبورگ رفت و تا سال ۲۰۰۷ در این تیم عضویت داشت که با تمام شدن قرارداد خود به تیم اینتراخت فرانکفورت پیوست. وی در مجموع ۲۲۳ بازی در بوندس‌لیگا، ۲۹ گل به ثمر رساند.

وی پس از یک غیبت ۹ ماهه در سال 1387 براى بازى با کره شمالى از سوی علی دایی به تیم ملى دعوت شد. این اولین مرتبه‌ای بود که مهدوى‌کیا براى تیمى که هدایت آن بر عهده على دایى است به میدان مى‌رفت.

وی تا سال ۲۰۱۰ با فرانکفورت قرار داشت. وی در سال 1388 بعد از 11 سال حضور در بوندس لیگا به ایران برگشت و به تیم استیل آذین پیوست.

مهدوی‌کیا در یازدهمین دوره لیگ برتر با مسئولین باشگاه داماش گیلان برای همراهی این تیم به توافق رسید و پیراهن این تیم را بر تن کرد.

وی پایان نیم فصل اول همان سال از این تیم جدا شد و بعد از 13 سال مجددا به تیم پرسپولیس پیوست و پس از عقد قرارداد با این تیم اعلام کرد پرسپولیس آخرین باشگاه دوران بازیگری وی است.

مهدی مهدوی‌کیا 15 اردیبهشت سال 1392 پس از شکست تیم پرسپولیس در فینال جام حذفی مقابال سپاهان، چهار گوشه زمین را بوسید و برای همیشه از دنیای بازیگری در زمین فوتبال خداحافظی کرد.

 

شهلا بازدید : 87 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

جواد نکونام ۱۶ شهریور سال ۱۳۵۹ در شهر ری تهران متولد شد.

وی در درتیم‌های پاس تهران، الوحده و الشارجه امارات و اوساسونای اسپانیا بازی کرده است و در سال 2006 نیز در بین 10 بازیکن برتر آسیا قرارداشت.

نکونام فوتبال حرفه‌ای را از بازی در تیم‌های پایه باشگاه سایپا آغاز کرد و در سال 1377 به تیم پاس تهران پیوست. با بازی‌های درخشانش در دو فصل نخست حضورش در پاس، به تیم‌های ملی جوانان و امید ایران دعوت شد و از آنجا به بازیکنی شناخته شده در فوتبال ایران تبدیل شد.

او 7 فصل را در تیم پاس با موفقیت سپری کرد و به کاپیتانی این باشگاه رسید. اوج حضور او در پاس بازی‌های درخشانش در جام باشگاه‌های آسیا در سال 2005 بود.

بازی‌های نکونام در این جام باعث شد تا باشگاه کایزرس‌لاترن آلمان به او پیشنهاد بدهد، اما با مخالفت مصطفی دنیزلی، سرمربی وقت پاس، این انتقال منتفی شد.

نکونام در آخرین بازی‌اش با پیراهن پاس، مقابل پرسپولیس در لیگ برتر انجام داد که از داور کارت قرمز دریافت کرد. پس از این بازی او به باشگاه الوحده امارات رفت.

در میانه لیگ امارات، به باشگاه الشارجه امارات رفت و پس از بازی در جام جهانی 2006، از میان 3 تیم هرتابرلین و کایزرس‌لاترن آلمان و اوساسونا اسپانیا، اوساسونا را برگزید.

نکونام اولین بازیکن ایرانی است که در لالیگا بازی کرده است. او در نخستین فصل حضور در لالیگا، به بازیکن ثابت تیمش تبدیل شد و توانست با گل طلایی که در جام یوفا مقابل بوردو فرانسه زد، به بازیکنی محبوب در تیمش بدل شود. بازی خوب او باعث شد تا اوساسونا به فکر جذب بازیکن ایرانی دیگری بیفتد و مسعود شجاعی را بخرد.

نکونام در 22 دی سال 1379 و درحالی که تنها 19 سال و 31 روز سن داشت، برای نخستین بار پیراهن تیم ملی ایران را در دیدار دوستانه برابر اکوادور برتن کرد و در سال 1387 بعد از مهدی مهدوی کیا کاپیتان دوم تیم ملی فوتبال ایران به حساب می‌آمد.

نکونام در لیگ برتر دوازدهم به استقلال تهران پیوست

 

شهلا بازدید : 124 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

کریم باقری اسفند سال 1352 در تبریز به دنیا آمد

وی در باشگاه‌های تراکتور سازی، کشاورز، آرمینیا بیله فلد آلمان، النصر امارات، چارتون انگلستان، السد قطر و پرسپولیس تهران سابقه بازی دارد.

در مراسم بهترین‌های فوتبال سال ایران، کریم باقری با کسب بالاترین امتیاز از بین بهترین‌های فوتبال سال 87، مرد سال فوتبال ایران شد.

کریم باقری در 16 خرداد سال 1372 برابر تیم ملی پاکستان در جام اکو، اولین بازی ملی خود را انجام داد و 80 بازی ملی و 47 گل در کارنامه ملی خود دارد.

باقری در سال 1387 از تیم ملی خداحافظی کرد اما با بازی‌های شگفت‌انگیزی که همان سال در لیگ برتر در تیم پرسپولیس انجام داد، علی دایی؛ مربی وقت تیم ملی را وادار کرد تا از او بخواهد در تیم ملی در مسابقات مقدماتی جام جهانی 2010 او را یاری کند.

کریم باقری با شرکت در دیدار دوستانه ایران و برزیل در 15 مهر 1389 با دنیای فوتبال ملی وداع کرد.

همچنین وی که یکی از محبوبترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است، در سال 1389 هم‌زمان با 8 آذر و بازی تاریخی با استرالیا از فوتبال خداحافظی کرد. او پس از 18 سال بازی در تیم‌های مختلف کفش‌هایش را آویخت.

افتخارات کریم باقری:

·         طلای سیزدهمین دوره باز‌ی‌های آسیایی (۱۹۹۸ بانکوک)

·         قهرمان جام اکو (۱۹۹۲ تهران)

·         حضور در جام جهانی (۹۸ ــ فرانسه)

·         مقام سومی جام ملت‌های آسیا (۱۹۹۶ امارات)

·         قهرمانی با پرسپولیس (لیگ ۱۳۷۵)

·         قهرمانی بوندس‌لیگا همراه با بیله فلد (۹۸ ــ99)

·         قهرمان جام باشگاه‌های عرب

·         مقام سومی جام باشگاه‌های آسیا با السد

·         بازیکن ماه آسیا

·         زننده بهترین گل ماه آسیا

·         برترین بازیکن جام باشگاه‌های عرب (2001)

·         عضو تیم ستارگان آسیا در دیدار با ستارگان فیفا (1997)

 

شهلا بازدید : 105 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

علی کریمی 17 آبان سال 1357 در کرج به دنیا آمد.

کریمی که پست تخصصی‌اش خط میانی و بازی‌سازی است، در باشگاه‌های نفت تهران، فتح تهران، سایپا تهران، پرسپولیس، الاهلی امارات، القطر قطر، السیلیه قطر و بایرن مونیخ سابقه بازی دارد. او اولین‌بار در سال 1998 در بازی مقابل کویت در بازی‌های آسیایی بانکوک با پیراهن تیم ملی به زمین آمد.

کریمی در بازی‌های دور سوم انتخابی جام جهانی 2008 نیز کاپیتان تیم ملی ایران بود که بعد از تیم ملی کنار ماند. وی همیشه پیراهن شماره ۸ را به تن می‌کند.

علی کریمی در سال ۲۰۰۵ به باشگاه بایرن مونیخ آلمان پیوست. او پس از علی دایی و وحید هاشمیان سومین بازیکنی بود که در این باشگاه معتبر مشهور به هالیوود بازی می‌کرد.

علی کریمی خیلی زود توانست در جمع نامداران این باشگاه نظیر میشاییل بالاک، سباستین دایسلر، مارتین دمیکلیس، مهمت شول و زی روبرتو برای خود جایگاهی ثابت دست و پا کند. در بازی با هامبورگ وی مصدوم شد و نتوانست در بازی‌های جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در اندازه‌های واقعی خود ظاهر شود.

کریمی همچنین از جمله بازیکنان ایرانی محسوب می‌شود که در لیگ قهرمانان اروپا بازی کرده‌است و در مقابل سالزبورگ اتریش یک گل به ثمر رساند.

علی کریمی در سال ۱۳۸۸ باشگاه پرسپولیس را ترک کرد و به استیل آذین پیوست. وی در فصل ۸۷-۸۸ لیگ برتر ۱۴ گل به ثمر رساند و با دریافت ۹ کارت زرد و ۳ کارت قرمز خشن‌ترین بازیکن شناخته شد.

وی بالآخره در سال ۱۳۹۰ بعد از صحبت با حبیب کاشانی با عقد قرار دادی به پرسپولیس بازگشت و به دوران حضورش در آلمان پایان داد.

افتخارات علی کریمی:

·         مرد سال فوتبال آسیا در سال 2004

·         دو بار قهرمانی جام حذفی امارات با تیم الاهلی دبی

·         قهرمانی لیگ و جام حذفی ایران با پرسپولیس

·         قهرمانی بازی‌های آسیایی بانکوک با تیم ملی ایران

·         قهرمانی غرب آسیا با تیم ملی

·         قهرمانی جام بین قاره‌ای آسیا اقیانوسیه با تیم ملی ایران

 

شهلا بازدید : 119 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

آرش برهانی ۱۳ شهریور سال ۱۳۶۲ در کرمان به دنیا آمد.

آرش برهانی سابقه حضور در باشگاه‌های پاس تهران، النصر امارات و استقلال تهران را در کارنامه خود دارد.

او پیش از آمدن به استقلال در تیم پاس تهران و همچنین مدت کوتاهی برای تیم النصر امارات بازی کرده بود.

وی در فصل نقل و انتقالات سال ۱۳۸۶ با توجه به این که زمزمه پیوستن او به پرسپولیس تهران شنیده می‌شد، با استقلال تهران قرارداد بست و به این تیم منتقل شد.

حبیب کاشانی، مدیرعامل وقت پرسپولیس با توجه به توافقات اولیه باشگاه پرسولیس با وی، همان زمان از بابت این انتقال ابراز نارضایتی کرد.

آرش برهانی در دوره هشتم لیگ برتر باشگاهای کشور در تاریخ 6 آبان 87 با زدن 3 گل پیاپی به پیکان در کمتر از 9 دقیقه نام خود را مجددا بر سر زبان‌ها انداخت.

برهانی با این زمان، رکورد اتوئو سریع‌ترین هت‌تریک کننده 10 سال اخیر بارسلونا را شکست.

وی با نصف زمان مهاجم کامرونی، سریع‌ترین هت‌تریک تاریخ استقلال و شاید هم تمام مهاجمان ایرانی را رقم زده باشد

 

شهلا بازدید : 125 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

farhad majidi

فرهاد مجیدی ۱۳ خرداد سال ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد

فرهاد از کودکی عاشق فوتبال بود و از تیم‌های پایه کار خود را آغاز کرد. اولین تیم رسمی و تقریباً مطرح او جوانان کشاورز بود.

پس از حضوری تقریبا کوتاه در جوانان کشاورز در همان رده سنی به تیم بهمن پیوست و چندی بعد برای حضور در مسابقات استانی به تیم صنایع پارچین پیوست و مدت کوتاهی به صورت بازیکن قرضی در این تیم توپ زد.

درخشش او در تیم صنایع باعث شد تا مربیان تیم امید بهمن برای جذب دوباره او تلاش کنند. پس از 8 ماه بازی در صنایع پارچین وارد تیم امید بهمن شد.

وی پس از درخشش در تیم بزرگسالان بهمن به استقلال تهران پیوست. او در استقلال با شم بالای گلزنی به یکی از موفق‌ترین بازیکنان تبدیل شود و سال‌ها برای این تیم بازی کرد.

درخشش او در بازی‌های لیگ ایران و حتی در سطح آسیا با پیراهن استقلال باعث شد تا سران باشگاه راپید وین اتریش به دنبال جذب فرهاد باشند. وی تصمیم خود را گرفت و به اتریش ترانسفر شد. گرچه حضور او در اتریش چندان رویایی و همراه با موفقیت نبود.

چندی بعد به امارات رفت. اولین تیم او در امارت الوصل بود. پس از مدت کوتاهی با شرایط فوتبال امارات آشنا شد. کم کم به یک ستاره در این تیم اماراتی تبدیل شد. وی در سال 2003 به عنوان بازیکن قرضی به تیم العین امارات پیوست تا در جام باشگاه‌های امارات به میدان برود.

او آن سال در بازی نیمه نهایی جام باشگاه‌های آسیا و در برابر دالیان درخشید. وی دوباره به الاهلی پیوست. در طول مدت حضور در الاهلی حدود 130 گل برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2006 با این تیم قهرمان لیگ امارات شد.

مجیدی در سال 1375 برای اولین‌بار به تیم ملی دعوت شد و اولین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال 1375 انجام داد. او همراه تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه هم رفت.

وی در سال 1386 پس از کش و قوس‌های فراوان مجددا به استقلال پیوست. او در حالی به استقلال پیوست که مدیران پرسپولیس نیز به دنبال جذب وی بودند.

مجیدی اوایل مهر سال 1390 از تیم ملی با این دلیل که نمی‌خواهد کاری که با او در جوانی شد، با دیگر بازیکنان جوان فوتبال ایران تکرار شود از فوتبال ملی خداحافظی کرد و به تیم الغرافه قطر پیوست.

برخلاف میل باطنی‌ خداحافظی می‌کنم

وی همچنین 7 مهر سال 1391 از فوتبال خداحافظی کرد.

اما این بازیکن مشهور و محبوب استقلالی ها با واسطه پیشکسوتان استقلال و نیاز به اون در فصل 92-91 در نیم فصل به تیم استقلال بازگشت.

حضور فرهاد در استقلال باعث بالا رفتن کیفیت بازی استقلال شد و بر خلاف  همه باور ها و بیش از خد انتظار ظاهر شد ودر قهرمانی تیم استقلال در این فصل تاثییر بسیار زیادی داشت. تک گل او مقابل  راه اهن در دقیه 86 که باعث برد استقلال با نتیجه1-0  شد (مجیدی در این بازی از دقیقه 65 به میدان رفت) و گلی که 7 ثانیه پس از حضورش در تیم استقلال به پیکان زد روی یک ارسال زیبا و دیدنی از مجتبی جباری...

گل های سه امتیازی او ادامه داشت تا اینکه 12 امتیاز به استقلال بخشید با گل هایش....

و خداحافظی پایان فصل این بازیکن هم با جواب منفی امیر قلعه نویی و فتح الله زاده و هواداران و پیشکسوتان استقلال روبرو شد و  این بازیکن در فصل93-92 هم برای استقلال بازی خواهد کرد.

 

شهلا بازدید : 98 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سيد مهدی‌ رحمتي‌ هستم‌، متولد 1361و در تهران‌ در يك‌ خانواده‌ مذهبی‌ چهار نفره‌ به‌دنيا آمد‌م.
فوتبال‌ را از سال‌ 1371 و از مدرسه‌ فوتبال‌ شهيدقيانوري‌ نازي‌آباد آغاز كردم‌.
جزو شاگرد زرنگ‌هاي‌ مدرسه‌ بودم و هميشه‌ بانمره‌ بالا قبول‌ مي‌شدم، اما درسم را تا ديپلم‌ بيشترادامه‌ نداده‌ و به‌ خاطر فوتبال‌ و حضور در تيم‌هاي‌شهرستاني‌، ديگر فرصتي‌ براي‌ ادامه‌ تحصيل‌ پيدانكردم.

فوتبال حرفه اي :

سال‌ 74 اولين‌ قرار دادم را با تيم‌نوجوانان‌ پاس‌ امضا كردم‌ و تا سال‌ 1376درتمامي‌ رده‌هاي‌ سني‌ اين‌ باشگاه‌ بازي‌ كردم‌.

پس‌از آن‌ در تيم‌هاي‌ دخانيات‌، فجر سپاسي‌ شيراز ، مس كرمان ، استقلال تهران وسپاهان‌ اصفهان‌ بازي‌ كردم .

اولين‌بار كه به‌ استاديوم‌ رفتم چهار سالم بود كه‌ به‌همراه‌ پدرم‌ براي‌ ديدن‌ دربي‌ حساس‌ استقلال‌ وپرسپوليس‌ به‌ ورزشگاه‌ آزادي‌ رفتيم‌ و روز خاطره‌انگيزي‌ برايم‌ رقم‌ خورد، چون‌ براي‌ اولين‌بارجمعيت‌ صدهزار نفري‌ ورزشگاه‌ را از نزديك‌مي‌ديدم‌.
اولين‌بار كه‌ به‌ تيم‌ ملي‌ دعوت‌شدم خيلي‌ خوشحال‌ بودم‌، چون‌ به‌آرزوي‌ خود كه‌ پوشيدن‌ پيراهن‌ تيم‌ ملي‌ بود،دست‌ يافته‌ و روياهايم‌ به‌ حقيقت‌ تبديل‌ شده‌ بود وتمام‌ سعي‌ و تلاشم‌ اين‌ بود كه‌ جاي‌خالي‌ (احمدرضا عابدزاده‌) اسطوره‌ دروازه‌باني‌ايران‌ را پر كنم‌.
پدر و مادرم‌ جزو مشوقان‌ اصلي‌من‌ بودند، كه‌ تاثير فراواني‌ در رشد من‌ و رسيدن‌به‌ اين‌ جايگاه‌ داشتند.
در ورزش‌ الگوهاي‌ من‌ آقايان ناصر حجازي، احمدرضا عابدزاده و حميدبابازاده‌ مي‌باشند. چون‌ اين افراد هم‌ از نظر فني‌ و هم‌ اخلاقي‌ دردوران‌ بازي‌ خود، جزو بهترين‌ها محسوب‌ مي‌شدند و طي‌ سال‌هاي‌ اخير زير نظر آنها خيلي‌ چيزها يادگرفته‌ام‌. از نظر اجتماعي‌ هم‌ الگوي‌ من‌ جهان‌پهلوان‌ تختي‌ است‌.

توضيحات بيشتر :

رحمتی در فصل87-88 چند بازی درخشان از جمله دیدار با پرسپولیس در تهران داشت و همین نمایش ها بود که باعث شد تا رحمتی دروزاه بان اول تیم ملی باشد و با درخشش در بازیهای مقدماتی جام جهانی به خصوص در بازی با امارات در ابوظبی همه را به تحسین وادارد و برترین بازیکن آن دیدار شود.

او در ابتدای لیگ نهم دوباره به سپاهان بازگشت تا باز هم با امیر قلعه نویی کار کند. مهدی رحمتی سابقه عضویت در تیم ملی جوانان و تیم ملی امید را هم دارد و اینک پیراهن شماره یک تیم ملی را برتن دارد.

لیست کامل بازی های ملی :

1.ایران 2- آذربایجان 2 (سال 81- دیدار دوستانه)

2.ایران 4‌ـ لبنان صفر، 28/3/83 (غرب آسیا)

3.ایران 7‌ـ سوریه یک، 1/4/83 (غرب آسیا)

4.ایران 2‌ـ عراق یک، 3/4/83 (غرب آسیا)

5.ایران 4‌ـ سوریه یک، 5/4/83 (غرب آسیا)

6.ایران صفر‌ـ آلمان 2، 18/7/83 (دوستانه)

7.ایران 3‌ـ قطر 2، 22/7/83 (مقدماتی جام‌جهانی)

8.ایران 2‌ـ بوسنی یک، 14/11/83 (دوستانه)

9.       ایران یک‌ـ قطرصفر، 4/1/86، (دوستانه)

10.ایران صفر‌ـ مکزیک 4، 12/3/86 (دوستانه)

11.ایران 8‌ـ جامائیکا یک، 11/4/86 (دوستانه)

12.ایران صفر‌ـ سوریه صفر، 17/11/86 (مقدماتی جام‌جهانی)

13.ایران صفر‌ـ بحرین یک، 2/1/87 (دوستانه)

14.ایران 2‌ـ کویت 2، 7/1/87 (مقدماتی)

15.ایران 3‌ـ زامبیا 2، 5/3/87 (دوستانه)

16.ایران صفر‌ـ امارات صفر، 17/3/87 (مقدماتی)

17.ایران یک‌ـ امارات صفر، 18/3/87 (مقدماتی)

18.ایران 2‌ـ سوریه صفر، 5/3/87 (مقدماتی جام‌جهانی)

19.ایران 2‌ـ کویت صفر، 2/4/87 (مقدماتی جام‌جهانی)

20.ایران یک‌ـ آذربایجان صفر، 6/6/87 (دوستانه)

21.ایران یک‌ـ عربستان یک، 16/6/87 (مقدماتی جام‌جهانی)

22.ایران 2‌ـ کره‌شمالی یک، 24/7/87 (مقدماتی جام‌جهانی)

23.     ایران 1‌ـ قطر صفر، 19/8/87 (دوستانه)

24.ایران یک‌ـ امارات یک، 29/8/87 (مقدماتی جام‌جهانی)

25.ایران صفر‌ـ اکوادور یک، 27/9/87، (دوستانه)

26.ایران 3‌ـ چین یک، 20/10/87، (دوستانه)

27.ایران 6‌ـ سنگاپور صفر، 25/10/87 (مقدماتی جام‌ملت‌های آسیا)

28.ایران صفر‌ـ تایلند صفر، 9/11/87 (مقدماتی جام‌ملت‌های آسیا)

29.ایران یک‌ـ کره جنوبی یک، 23/11/87 (مقدماتی جام‌جهانی)

30.ایران یک‌ـ کنیا صفر، 24/12/88 (دوستانه)

31.ایران یک‌ـ عربستان 2، 8/1/88 (مقدماتی جام‌جهانی)

32.ایران یک‌ـ سنگال یک، 12/1/88 (دوستانه)

33.ایران 5‌ـ اندونزی صفر، 5/3/88 (دوستانه)

34.ایران صفر‌ـ چین یک، 11/3/88 (دوستانه)

35.ایران صفر‌ـ کره‌شمالی صفر، 16/3/88 (مقدماتی جام‌جهانی)

36.ایران یک‌ـ امارات صفر، 20/3/88 (مقدماتی جام‌جهانی)

37.ایران یک‌ـ کره‌جنوبی یک، 27/3/87، (مقدماتی جام‌جهانی)

38.ایران 3‌ـ بوسنی 2، 21/5/88 (دوستانه)

39.ایران صفر‌ـ ازبکستان صفر، 14/6/88 (دوستانه)

40.ایران یک‌ـ ایسلند صفر، 19/8/88 (دوستانه)

41.ایران یک‌ـ اردن صفر، 23/8/88 (مقدماتی جام‌ملت‌های آسیا)

42.ایران یک‌ـ مقدونیه یک، 27/8/88 (دوستانه)

43.ایران صفر‌ـ اردن یک، 1/9/88 (جام‌ملت‌های آسیا)

44.ایران 2‌ـ قطر 3، 7/10/88 (چهارجانبه)

45.ایران یک‌ـ کره‌شمالی صفر، 12/10/88 (چهارجانبه)

46.ایران 3‌ـ سنگاپور یک، 16/10/88 (جام‌ملت‌های آسیا)

47.ایران یک‌ـ تایلند صفر،12/12/88 (جام‌ملت‌های آسیا)

48.ایران 3‌ـ ارمنستان یک، 20/5/89 (دوستانه)

49.ایران 2‌ـ چین صفر، 12/6/89 (دوستانه)

50.ایران یک‌ـ کره‌جنوبی صفر، 16/6/89 (دوستانه)

51.ایران 3‌ـ بحرین صفر، 2/7/89 (غرب آسیا)

52.ایران 2‌ـ عمان 2، 6/7/89 (غرب‌‌ آسیا)

53.ایران 2‌ـ عراق یک، 9/7/89 (غرب آسیا)

54.ایران ‌ـ کویت 2، 11/7/89 (غرب‌ آسیا)

55.ایران صفر‌ـ برزیل 3، 15/7/89 (دوستانه)

56.ایران صفر‌ـ قطر صفر، 7/10/89 (دوستانه)

57.ایران یک‌ـ آنگولا صفر،12/10/89 (دوستانه)

58.ایران 2‌ـ عراق یک،21/10/89 (جام‌ملت‌ها)

59.ایران یک‌ـ کره‌شمالی صفر، 25/10/89 (جام‌ملت‌ها)

60.ایران صفر‌ـ کره‌جنوبی یک، 2/11/89 (جام‌ملت‌ها)

61.ایران یک‌ـ روسیه صفر، 20/11/89 (دوستانه)

62.ایران یک‌ـ ماداگاسکار صفر، 26/4/90 (دوستانه)

63.ایران 4‌ـ مالدیو صفر، 1/5/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

64.ایران یک‌ـ مالدیو صفر، 6/5/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

65.ایران 3‌ـ اندونزی صفر، 11/6/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

66.ایران یک‌ـ قطر یک، 15/6/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

67.ایران 6‌ـ بحرین صفر، 19/7/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

68.ایران یک‌ـ بحرین یک، 20/8/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

69.ایران4‌ـ اندونزی یک، 24/8/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

70.ایران 2‌ـ اردن 2، 4/12/90 (دوستانه)

71.ایران 2‌ـ قطر 2، 10/12/90 (مقدماتی جام‌جهانی)

72.ایران یک‌ـ ازبکستان صفر، 14/3/91 (مقدماتی جام‌جهانی)

73.ایران صفر‌ـ قطر صفر، 23/3/91 (مقدماتی جام‌جهانی)

74.ایران 2‌ـ تونس 2، 25/5/91 (دوستانه)

75.ایران صفر‌ـ اردن صفر، 15/6/91 (دوستانه)

76.ایران صفر‌ـ لبنان یک، 21/6/91 (مقدماتی جام‌جهانی)

77.ایران یک - کره جنوبی صفر،25/7/91(مقدماتی جام‌جهانی)

شهلا بازدید : 189 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

باز اُمشودیدمَک از نو چته؟‌ هَی مَدد کَم کُن خفه کردی خُته۵

داد بیدادبسَی کردی وُ حَلق پاره واوی، مَی چه بَد دیدی وُ خلق؟!

ـ سی چه هَی بالا و دوُمن می‌کنی مَث دَی کُر مُرده شیون می‌کنی

شک ندارُم دیدمک دُز، دیدیه ایقهتو هُول و وِلا اُفتیدیه

ریم نَوِیمو وت بگُم کردی کِرُم سر صدا کَم‌تر بُکُه بُردی سرُم

نَه نمی‌گُم هیچ نگو غوغا نُکُه یا که ری نامَردُمَل دَس وا نکه

وَت نمی‌گم هرچه دیدی هیچ نگو مثل باقی فکرِ غیر اَز خُت نَبو

نیّتُم نی تا که دلسردت کُنُم وَت بگیرُم سرُخی و زردت کنم

دیدمک دادی خِوَر دَسِّت طِلا هم گُجیک قُروُونِتاوُو هم قِلا

پاشِلَک هرچی هَسی وآوو فِدات صد قلاسوُزک گِل آوو زیر پات

دیدمک کارت دُرس بُنگِت قِشنگ قسمت خَصمت نُبو غیرِ فشنگ

مُرغ نیت صاف مثِ خُم بی‌ریا جِی تشکر داره ایثارت اُما

مَث کسی که بِر کُنه تِوسون تشی زحمت بی‌فُیده داری می‌کِشی

آخو، دُز، یکی دو تا نَی دیدمک تا فراریشون بِدی پُی هُی‌کمک

خوب، وقتی نیسه تو صد تا یکی سادِه‌تر از خُم کمک میخَی وُ کی؟!

خُت بگو صد گرگ اَی زد قَد حَیون وَش چه کاری وَرمیا، تنها چوپون

دیدمک، اُمرزه دارا تا فِقیر پاک دُزِن، نیسی تو لاشون دُز، بگیر

ـ رَفت دُورونی که دُز مث دیو، بی زَهله‌دار و زشت و بَدترکیب بی

اوسو که دُز، مث غولک بی ‌گذشت بَین خوش تا آدمی شک بی گذشت

ایسو، اَی سیِل دُز و دارِش کنی سیل وکفش و کوت و شلوارش کنی

سیل رفتن مسجد و خوندن دعاش سیل کُر پا نشسنو دَسل هواش

سیل یارب یارب موقِی خووِش سیل وِرد اُنداختن صُو تا شووِش

ـ میگووی به به، وُ دُز احسن وُ دُز آفرین صد مرحبا از من به دُز

دیدمک مَردی وِلاوی، مِرد مُرد حِرص وِرمون هَر چی خوبی بید بُرد

حُبّ دنیا تا که تو دِل جا گرفت غیرت مردانگی از ما گرفت

رشوه از روزی که اومِد بین ما قاتل و قاضی وُ هَم گفتن کُکا

گرگ خوشو سگ قوم خویش واویدنه دشمن سرسختِ میش واویدنه

گُربه از بس پُی صحاوِش حیله کِرد موشک تو نوندون نونی تیله کرد

دیدمک اونگُل که مینی شوِ خوُوِن روز دیندِی مالِ دُزدی میدوون

روز اگه چِشته مث ما واکنی بیش شو، دُز میتِری پیدا کنی

نصفِ شو، شُوگَرد، اِگر بینی تو دُز مینه طالُو روزِ روشن یُرغِه دُز

دیدمک داری اگر وَم اعتقاد دادرس نیسی، مِزَن بیهوده داد

وآ اگر بو هوش و گوشتِ مثلِ خُم گفتمت هَر چه که لازم بی بگم

ها، رفیقم کُم بُکوب فولاد سَرد دُز زیادآویده دنبالش نگرد

مفاهیم وتعاریف:

امشو: امشب

دیدمک : نام پرنده ایست نیمه اهلی که نیمه شب ها پرواز میکند و با دیدن هر فرد غریبه ای صدای زیاد راه می اندازد .

هی مدد: فریاد کمک خواهی اُفتیدیه:افتاده ای خته : خودت را می : مگه

سی چه : برای چی دومن : پایین دی کر مرده : مادری که پسرش مرده باشد

مث: مثل ایقه : این قدر ریم نویمو : کم رویی میکنم‌ وت : به تو ری : روی

خت نبو : خودت نباش خور : خبر گجیک : گنجشک قروونتاوو : فدایت شود

قلا : نوعی کلاغ پاشِلَک: نوعی پرنده که لنگ لنگان راه میرود اُفتیدیه: بشود
قِلا سوُزک: نوعی کلاغ سبز رنگ گِل آوو زیر پات: زیر پاهایت بمیرد

بُنگِت: بانگ ، فریاد نُبو: نباشد مثِ خُم: مثل خودم جِی تشکر: جای قدردانی بِر کُنه: روشن کند تِوسون : تابستان

تشی : آتشی بی‌فُیده: بدون فایده آخو: آخه پُی:با

وُ کی: از چه کسی ُخت : خدت زد قَد حَیون: به حیوانها حمله کرد

چوپون: چوپان پاک دُزِن: همه دزد هستند لاشون: وسطشون

دُورونی: دوران زَهله‌دار: ترسناک اوسو: آنوقت

غولک: غول کوچک موجودی افسانه ای ایسو: حالا سیِل: نگاه

دارِش: قد و اندازه اش کوت : کت کُر پا: چهار زانو

دَسل: دستها موقِی خووِش: هنگام خوابیدنش وِرد اُنداختن: ذکر گفتن

صُو تا شووِش: صبح تا شبش میگووی: میگویی وُ دُز: به دزد

وِلاوی: ول شد مِرد مُرد: مرد مُرد وِرمون: پیش ما بید: بود

وُ هَم: به هم ُککا : برادر ، داداش خوشو: خودش

واویدنه: شدن پُی صحاوِش: با صاحبش موشک: موش

نوندون: ظرفی که در آن از نان نگهداری می کنند اونگُل: آنهایی

مینی: میبینی شوِ خوُوِن: شب در خواب هستند دیندِی: دنبال

میدوون: میدوند ، دوندگی می کنند چِشته: چشمانت را

بیش شو: بیشتر از شب میتِری: می توانی مینه : می بیند

طالُو: منظور نام شاعر است (طالب) وَم: به من وآ: باز

بو: باشد

 

شهلا بازدید : 442 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

دی محمد و پرسم که دی ماهواره که میگن چنه

محدو میره شو خونه یل افتادم تو منمنه

گفتم توه داری ؟ گه حا گفتم همی ماهواریه

تیرم سه تا ری نافش ره دین و عقل میزنه

باز گه میگن بوش ساختشه فرقی نداره پی توه ؟

گفتم دو تیش میسوزنه اما ایکی قدغنه

وم گه کی داره تو ولات؟ گفتم که هرچی لات و پات

از گرگعلی میره نوات تا کل جور که مومنه

لنگی گه خوت چه جون دل کردی تنم اسلام ول ؟

گفتم بگیرم درد سل ها نه خومم دارم ننه

وم گه که امشو خونتم مث اژ دها سر جونتم

سی هم یو مو مهمونتم تا سی کنم امشو ینه

شو اومه گه اول سلام . بندا ور ماهواره جام

دوم یه قیلونی می خوام زندی بدونش مردنه

وم گه بجنب جون بوات تا نومده میش سن هوات

فحشت بده سی ای ادات روشن که وقت دیدنه

گفتم انیمال اوله شورو حیون و جنگله

وم گه چنه مال وله کفتار و گرگ اوسنه

گفتم یو اخوار تموم از بوق سگ تا ظهر وشوم

کلمه گپ کوله حروم صد گز دمش وا میتنه

باز گه که خشتر توش ده نی؟ گفتم بله ورزش هسی

امشو گمونم بازی چلسی خود ساو تمتونه

وم گه پرشتی سیت بیا اسم ینه ور مو نیا

خشتر و اینا هم هسی ؟ گفتم د خشتر اکشنه

لیکی زه گه سرش پرند دی رود اینا ادم کشن

گفتم خو اکشن میکشن طاقت که بعد ای تی ان

گفتم ای مردک اندی دور وبرش صد تا چی

گه خوندنش این گیه بیلش یه جی که سوسن

گفتم که سوسن پر کشی زهر اجل او سرکشی

گه مردشم بحز ینه دلم صداش می پیسن

گفتم که الان فهمیدم یک ساعته مو خر بیدم

همسو یه حالی وت میدم بونت سی مولتی ویژن

سی که دوازده نمرشه هر چی بگی هم یو خشه

خشتر و یو ده شونزشه معنش سی پونزه کردنه

وم گه دوازش سختمه طاقت ندارم شونزشه

میخوام برم ده خونمون درمون دردم میش سنه

 

شهلا بازدید : 252 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

دوش تا دم صب غم تو دلم کم سرکش بی

دل عین رطب بی غم هجرت گنگش بی

یادم اومه روزی که سر ره تنه دیدم

دل پا نگرفته مو سم گو گلکش بی

سیل اولیت ری و ره عشق تو کردش

خش رو نبلد بی چیشلت روروکش بی

مشکی پر او کول و دو تا مشک بلوری

پیش ریت که دل پیچسه کشته زلکش بی

یاد اوسنل بو که چه ایوم خشی بی

زندی مو تو بیدی و خمارت نمکش بی

وختی لولت چی و امونت ور ما داشت

هر گی میسدیش پس دو برابر سرکش بی

یادم اومه پریار شو ماه رمضون بی

توسون زده بی زورشه زونی شلکش بی

دیت اومده بی دیدن و پاش اومده بیدی

نشسی سر جنب تو و زنکا برکش بی

یکدم میزدی لی ری سریت برمک و دیتم

دایم سکلی میزدت و لو گزکش بی

قد بند امید منه رفتی و برندی

قدبند کو عشقت بید و مهرت سگکش بی

ای چه نزدی زونی خدافظ سر رفتن

سیلت پر غم بی چیشلت هی کمکش بی

او تیسو تلنگون غم آویده کمالی

انچی که گ نصفش نبی بلکم سه یکش بی

معنی واژه ها:

صب: صبح کم سرک: یک اصطلاح - بسیار خسته با شکم روی زمین راه رفتن

عین رطب: مانند رطب گنکش : گنک+ش : مورچه سر ره : در راه تنه : تو را

مو سم : موقع گو گلک: را رفتن با چها دست و پامانند اطفال

سیل اولیت : نگاه اولین ری و ره : راه به سوی عشق تو رو :راه

اوسنل : آن زمان ایوم خش : دوران خوش لولت : لبانت

چی و امونت: چیزی برای امانت گذاشتن پریار : پریار سال ( دو سال پیش)

توسون: تابستان زده وی زورش: زور خودش را زده بود زونی شلک : دولا شدن زانو

دیت : مادرت پاش: همراهش زنکا: زن برادر برک : کنار- جنب

لی: وسط ری سریت : رو سری ـ دستمال برمک: بالا انداختن ابرو

سکلی : با دست به پهلو زدن لو گزکش بی : لبهایش را می گزید

برندی: پاره کردی زونی : زبان سیلت : نگاهت

اوس تیسو : از آن وقت تا حالا تلنگون : آشغال دونی غم آویده : غم شده

انچی: هر آن چه گ : گفت سه یکش: یک قسمت از سه قسمت


 

شهلا بازدید : 145 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

یلدای امشوعاشقل یلدای مردلیلدای مردل

هم شو درازه هم قلندر شای مردل یلدای مردل

 

سال مه دراز همیشه سی ما شو درازه کی چاره سازِ

سنگ بهسه و سگ گیر عوعوعای مردل یلدای مردل

 

هر شو درازی بو نمونَی کل سالِ سه چی حلالِ

ترس دزِ، تاریکیِ، سرمای مردل یلدای مردل

 

یلدا که شو درددلِ اشکَهل خوبه تا دم غروبِ

تا نصب شو کی رهتِ کی سرپای مردل؟ یلدای مردل

 

بارون زد هرکی که سی خوش خاصه کاشته ترسی نداشته

تا وخت جیلم حتمنی دارای مردل یلدای مردل

 

اَ یه بزی که بلکُمی سرپوز نخرده واوی دِمِرده

ناشتا و چاس چیپون خرد ورزای مردل یلدای مردل

 

گنگو که کارش واویده سرخونی کردن تا وقت مردن

گیر سرور و چوشی و لالای مردل یلدای مردل

 

مردک یه قَرنی خو نیرزه سر جناسش سیل لواسش

عالم و اونجن بی غمش بالای مردل یلدای مردل

 

نونم کمو بال اومه باد بافه شیون خرمن گو چن من؟

پیشکال هر کی کرده بو، اسّای مردل یلدای مردل

 

مانه و روز اولی اوسیم کردن دلمون بردن

تا پا برآوردیم بردن گای مردل یلدای مردل

 

هم روز اول تیربگِر کردن و مانل گردَی شکالل

تاک و پریکی بعدَ وُ سرجای مردل یلدای مردل

 

خواسن و ما، ما تمبک زر چل نهادیم تحویل دادیم

گفتن نرقصین موقیِ حاشای مردل یلدای مردل

 

بعضی هنی من جایلن گیر پلک و دلکِن خو راحت ایخن

تی ما خو پدگار نیزنن نه جای مردل! یلدای مردل

 

ره پاکی اَ کردی ایگن می دل گشادی چه سی مو دادی؟

پَر هاری من سرش سی خوش تینای مردل یلدای مردل

 

هل هله گرگ چمبری دَورْت ایدراره زور سر‌ْت ایاره

یا پات گیر هوگاله و دهوای مردل یلدای مردل

 

یا ایگه خوم دیدم یکی سیت برمک اینداخت حتما تونه ایشناخت

ایخه که تو جیگر بر آوی وای مردل یلدای مردل

 

لارْتَ ایکنه پی ضرب ترکه مقشه مقشه ریش یاوه نقشه

اَ تو نشون دادیش ایگه تِرگای مردل یلدای مردل

 

مَی "تِل خداوَرکو" در اوردن سر ما سیری بفرما

امبُردِیل پل خرده ری سر مای مردل یلدای مردل

 

ای جا مگیرک جِل خروسشه بُرده بیدن چه خرده بیدن؟

جِغ داشت کُمش پُر هَسّهِ خرمای مردل یلدای مردل

 

هر چی که کردیم سیش او پی چیت رختیم در جا گرختیم

تا گفت: حق پاکتون بعدای مردل یلدای مردل

 

سر دهس خیری راس واوی تازه زادِ خاگْشَ نهادِ

بی او چشِ سنگش همش قضای مردل یلدای مردل

 

مو پاچی پاچی تا نزیکش رهته بیدم سر رهته بیدم

تِرمَحک یاوه ای نغل رِسبای مردل یلدای مردل

 

یلدا هزار سعات که بو آخر سر ایره شیطون در ایره

پی خیری ایری تی بواش بلوای مردل یلدای مردل

 

شکی نکن خوش پاش ری پوسِ خیاره وختی نداره

یو رَوْشِ ایبینین که دوش دیندای مردل یلدای مردل

 

شهلا بازدید : 110 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 

برو ای غم که مهمون دارام امشو ...
عزیزی بهتر از جون دارام امشو ...
بیو جانا که جان از تو جدا نیست ...
بیو که منزلام بی تو صفا نییست ...
خدایا چه کنام دل بی قراره ...
دو چشمام روز روشن شام و تاره ...
خودام اینجا دلام در پیش دلبر ...
خدایا این سفر کی میرود سر ؟ ...
خدایا کن سفر آسون به رویام ...
که بینام بار دیگر روی دلبر ...
.........................................
خواننده ؛ محمود جهان ... آهنگ هله دان ...

 

شهلا بازدید : 135 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

مو از بَمبک نمی ترسُم مو از کلبوک می ترسم نه از مارو نه از عقرب ز دیماروک میترسم

نمی ترسم نه ازگُنج و نه از موری نه از پخچه نه از رشک و نه از نِزگ ونه از نیتوک می ترسم

نه از دیوار رُمبیده نه از سَقف گِلُمبیده نه از شاخک. نه از تله. نه از خِفتوک می ترسم

نه از کرکاب مادر زن. نه از فیت برادرزن نه از جاروف خواهر زن. ز قارقاروک می ترسم

نمی ترسم نه از غُمبه نه از لُنده نه از مُنگه میون هیرو ویر امّا. زلُه پرتوک می ترسم

نه از سوس و نه از پیسو. نه از هر آدم فیسو نه از گبگو. نه از لُقمه نه از زَهروک می ترسم

نه از فیکه. نه از لیکه. نه از قدقد. نه از قیقه نه از شوپر. نه از کُمتَر. نه از پیلسوک می ترسم

نه از غول و نه از غولک نه از زخم و نه از کورک نه از بوم و نه از ناکو نه از سنبوک می ترسم

نه از طعنه نه ازر کُچّه نه از بهتون نه از تهمت مو از حرف حرفک هر آدم مشکوک می ترسم

قسم بر لنگوته جاشو، چیش کور منجله ماشو که تا جیب گدا پر گشت از مسکوک می ترسم

خدایا بندر بوشهر را از غم رهایی ده که از تحلی غم مثل خیار تحلوک می ترسم!

 

شهلا بازدید : 157 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

سی بوشر هیچکه دلش مث مو غمگین نبیده
دل هیچکی مث مو یه کاسه خین نبیده
بخدا وختی که فکرش می کنم تش می گیرم
هیچکه دردش مث مو اینهمه سنگین نبیده
او دریاش که میگن شورن و خره نمکن
سی مو مثل شکرن، شیرین تر از این نبیده
تو کیچه پس کیچه هاش ، وختی که تیفون می پیچه
هیچ غناهشتی ایجور دلکش و شیرین نبیده
ای صدوی غره طراقاش شو بارونی خشن
ازو خش تر بخدا تا چین و ماچین نبیده
خیلی شهرا نبیده، وختی که بوشر بیده تش
مث بوشهر زیترا شهری خوش آئین نبیده
اگه حالا ایجورن ، غربت غم تو دلشن
زیترا مثل حالا ، اینهمه دل خین نبیده
توسوناش اگه گرمن ، مگه تخصیر خوشن
او هواش ایجورین، بیخودی همچین نبیده
تو زمسون عوضش مثل بهارن زمیناش
هرکجا سیل می کنی، بی گل و نسرین نبیده
سی چی میگین کیچه هاش او شلی و پر سبخن
کیچه هاشم بخدا ، ایجور که میگین نبیده
پس افتو که بری دل سی بوشر پر می زنه
خاک هیچ جوی دیگه دامنگیر و سنگین نبیده

 

شهلا بازدید : 856 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

 

شعر لری در مورد تورم

همو طوری ای گرونی مردمه با زار ایخره

بنزین وختی وگیر نیا کار نداریم یه بحثی یه

 

توضیح: http://asredena.com/images/newspost_images/abasi_mosa.jpg

 

 

عصردنا : "موسی عباسی" از شاعران توانمند شهرستان چرام استان کهگیلویه و بویراحمد (زاگرس ) است که در سرودن شعر به زبان لری توانمند و شناخته شده است .

"عصردنا " قصد دارد تا نسبت به برخی اشعار ایشان در روزهای آینده اقدام نماید . امید است سایر شاعران هم استانی با ارسال اشعار خود به این پایگاه اطلاع رسانی ما را در این مورد همانند گذشته یاری نمایند.


*********************************


تا در کنی ومن بازار تا صتمن رته سرش

همی طوری من بیا بون حیونه کفتار ایخره

همو طوری ای گرونی مردمه با زار ایخره

بنزین وختی وگیر نیا کار نداریم یه بحثی یه

اگر خواسی یه جی بری ماشینل هم دربحسی یه

اسپ تورم درته وی آسونی و گیر نیا

آسمون هم بیا وزیر ای قیمتل و زیر نیا

هر کارمند و سر برج با د پیلله بهر کنه

او فقیری چی نداره با ید چه خل و سر کنه

ای مصالح وی گرونی واقعا باید سس کنی

کله مرغی هم نیابو حقیقتش درس کنی

وختی که مشکلات هسی هر کی ومن پس تو کره

همی موقه انتخابات تمام آدم مدبره

اندیشه یل نو ویبوین اوسه مردم باخورن

د م حونیل گرو گرو تا ماشینل غری خرن

بازار فاتحه گرمه همی شوول ومن شهر

آدمه که واکاندیدش من حونیل اییا ودر

ای تورم ومن بازار مردم منش گرسنه

جوونل هم وبیکاری وسر یک رمبسنه

یه درسه که مسئولین هرو نظارتی کنن

منی بازار چه فندیه مردمه غارتی کنن

انشالا روزی بیا که چیل ارزون وابوین

ای بازار گرون فروش همش پشیمونا بوین

شهلا بازدید : 331 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

صاحب زمون ایایه

وقتی که موقش ایبو صاحب زمون ایایه

عالم بهار ایبو دنیا وجون ایایه

وچهار مدورعالم بنگ اذون ایایه

تموم اهل عالم والامون ایایه

یا مهدی ادرکنی دل وزبون ایایه

ظلم ایروه وریشه عدل ومیون ایایه

قربون ذوالفقارش کافر کشون ایایه

ایمره قحط سالی گندم برون ایایه

مثل زمون مولا خیبر گشون ایایه

وقت ظهورش عیسی واسمون ایایه

هر کس که لایقش بو وجمکرون ایایه

بسیجیل ولایت قشون قشون ایایه

خیمه ایزنن ودلل سرتک ستون ایایه

روزی که تکسوار حیدر نشون ایایه

دوباره روز مردی وغیرت کشون ایایه

صحرا همش گل ایبو بلبل وخون ایایه

او روزحرف دلل وسر زبون ایایه

اردل بییم ومهدی وهر مکون ایایه

قربون ذولفقارش کافر کشون ایایه

دومین شعر را تقدیم بهآقا اباالفضل العباس می کنم :

ای ابَلفضل ای ماه هاشمی

همعلمداری هم برارمی

سر اَو رهتی رهاَو بَهسَه بی

لشکرکفر هم دهسه دهسه بی

نزنیدنیزه و مشکُم که سنگینه ستم

مو کهقول دامه که اَونه برسونُم و حرم

این شعر را هم تقدیم بهلر زبانان می کنم :

روز برفی تش بلیطی تو گلی یایش وخیر

کنج چاله کتر سه و خلخلی یایشوخیر

گرده و گلگ تکو شلشلی یایش وخیر

او متیلل نصف شو کشک خردن زر جلی یایش وخیر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شهلا بازدید : 182 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

شعر لری :

شعر: اشعار لری اين سامان دارای وزن و بدونقافيه بوده و به ندرت دارای رديف هستند.روح ميهن دوستی و

سلحشوری در قالب حماسی در سروده ها و ترانهها موج می زند.اشعار اين ديار به گونه انواع سروده های

آهنگين نماد و نمود ذوق و احساسات پاك مردماناين سرزمين و تبلور عشق ،احساسات ،آرا و نگرش ، سبك

زندگی ، باورها و پندارها وآداب و رسوم اينقوم اصيل هستند.شعر لری شامل انواع سروده های آهنگين زير

می باشد.﴿بلالبلال - داينی - سرو - شروه - گو كرو - يار يار - پی كلی يا سر كلی .

بلال بلال : سوخته و كباب شده معنا می دهد و در ادبيات كلاسيك اين قالب شعری را تغزل گويند. درنوع

بوير احمدی اين قالب شعری﴿تفنگسمبل و نماد می باشد. بلال بلال با حماسه آميخته است وترانه های

صرفا عاشقانه نيز در اين قالب ديده می شود.دربلال بلال تكرار﴿ بلال بلال در پايان هر بيتارتباطشعری را

برقرار می كند.

داينی :اين قالبشعری حالت حماسی داشته و شادمانه تر از بلال بلال است.داينی ها اشعار تك بيتاند

و بيشتر در عروسی ها توسط مردان و زنانخوانده می شوند.در اين قالب شعری بيشترين ارتباط شعری با

جمله﴿ هی گل است .نيز بخش شور آخرين داينی﴿ مستم مستم نام داردكه در گويش محلی لری به

آن﴿ مهسم مهسمگفته می شود. در زير نمونه هايی از اين قالب شعری ذكر می گردد.

گو لا كونا بالغه نه وقت حالهئیدو شو نديدمش تی خوم دوساله .

چه خشه سوار وابی بری و مالشبوس كنیگلوپلش زر چشم كالش .

پهلله سرخی شلال سر بر گ شونتتا پنجتير چاك نبره كس نی بسونه .

سرو :اين قالبهمان سرود می باشدكه در عروسی ها و پيروزی های جنگی با صدای زير و كشيدهتوسط

زنان خوانه می شود.در اين سرودهاز اشخاص موردنظر بويژه عروس و داماد ويا اشخاص معروف نام برده

می شود. ﴿ وچويل تو بو مده مو و بو توسيرمموقع بودادنت مو گرمسيرم .

شروه :آوازی استحزن انگيز و سوز ناك كه در زمان مرگ و يا كشته شدن و از دست دادن عزيزانتوسط

زنان بر نعش مرده خوانده می شود ودر ضمن آنصفات و ويژگيهای فرد فوت شده با اندكی غلو بازگو ميشود.

يار يار :﴿ پیكلی يا سركلی : آواز و سرودی است حزن انگيز و حماسی و عاشقانه كه حكايت ازیأس و

نوميدی دارد وبيشتر در تنهايی وموقع غروب خورشيد به توسط مردان وبا صدای بم خوانده می شود. اين

نوع سروده ملهم از مايه های آواز دشتی است.

علاوه بر آنچه در بالا بيان شد در اين سامان﴿شاهنامه خوانی و نيز خواندن﴿خسروشيريننظامینيز

مقبوليت دارند. شاهنامه را با آوازی حماسی ، اندوه بار وبا صدایكشيده در مجالس می خوانند.به كتاب

شاهنامه نام ﴿ هفت لشكر نيز اطلاق می شود.

 

شهلا بازدید : 788 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

شعر لری همراه با معنی

دَر گـُشی صُوِ زی /

دریچه صبح را گشود

طاقت شـَوِ سیانه دی نِداشت /

دیگر نمی توانست سیاهی شب را تحمل کند

دیو شو بکنده چادرس نها وِ دَو. /

دیو شب چادرش را در آورد و فرار کرد.

بُونگِ تَک خروس مَنده مین مال /

صدای تنها خروس باز مانده آبادی

طَهنه اِی زَنه وِ کـَوگِ دَر . /

به آواز کبک دری طعنه می زد .

بِرچ اِی زَنه وِ دیر /

می درخشد از دور

برفِ سایه وَنده گـُرده کـُه. /

برفی که روی کوه سایه انداخته

جاز وَ گینه های هُشکُلو، سیا /

بوته های "جاز " و " گینه "های خشک شده سیاه

پنجه سون وِ آسمون هوا /

پنجه هایشان به طرف آسمان بلند بود

زیر هر لشگِ سون، غـَمی خـَوه. /

زیر هر شاخه آنها غمی خوابیده است .

*****

دالوی، لَوس وِ جورِ دَر چُوی /

پیر زنی که لبهایش مانند درِ چوبی

بَسه بی هَمس /

همیشه بسته بود

قـُلفِ لَو ، رَه کـَلومِ نی گـُشی /

قفل لبهایش راه کلام را نمی گشود

دَسَلِس بِوَسته بی /

دست هایش بسته بود

رَه­یِ پای جور نَین /

راه پاهای مانند نی­اش را

چُمبه زَیده بی دَمِ بُهون /

جلوی سیاه چادر چمباتمه زده بود

تی یَلِس، دُو سَوز مُهره­ی دَلو /

چشمانش مثل دو مهر سبز رنگ بزرگ

زیرِ غارِ بُرگـَلِس وِلو /

زیر غار ابروانش آویزان بود

کـُور سُوئی کِه داشت /

بینایی اندکی که داشت

رَه­ی دیرِ­ای پاهی هَمس /

همیشه به دور دست نگاه می کرد

سالیونِ آزگار /

از سالیان دور

نِشتِ کُهِ نِه­ای نِیَشت /

به قله کوه می نگریست

تا کـُرِس کِه چند سال پیش /

تا پسرش که چند سال فبل

رَهده بی شکال بیا . /

به شکار رفته بود برگردد .

هیش کـَس نَگودِسه ، حَتا قَلا /

هیچ کس حتا کلاغ به او نگفته بود

کـُر کِه رَهده دینِ نُون وِ کـُه نیا /

پسری که دنبال لقمه نانی به کوه رفته دیگر بر نمی گردد .

*****

اُو سَگُویِ زَردِ با بَفا /

آن سگ زرد با وفایی که

واغمِ هُو هید هُم صدا وُ آشنا /

با غم پیر زن آشنا و هم نواست

جای هَست، هَی خوره غَمِ هُونَه /

و به جای استخوان غم او را می خورد

مِهرَوون وُ مِهرَوون /

در نهایت مهربانی

دَسَلِ نهاده زیر پُوزِ خُوس غَمی /

دستهایش را غمگنانه زیر پوزه اش گذاشته

سَر نهاده ری هُنُو /

سرش را روی دستها نهاده

جَم بِکرده دیمِ زیر پا /

دمش را زیر پایش جمع کرده

دُوده تی یَلِس، مینِ تیلِ هَمو /

چشمانش را به چشمان پیر زن دوخته

دالُوِ خُوی کِه بی، مارو همه . /

همان پیر زنی که غمخوار همه بوده است .

 

 

شهلا بازدید : 294 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

 

ایرج شمسی زاده

توضیح: ایرج شمسی زاده

دیندی گَلَه گایَلتون روز آوُم و شو واوُم

سی کَهرَه شکاللتون دی واوُم و بو واوُم

 

زر گز عاقلی جامِ،گایَل عُواسی1 پامه

گاپون خونه دیندامه تا سیش و دُو واوُم

 

مثل تیلت مَهسُم دَست بده من دهسُم

وَغُصّه نَه وَهرَه سُم پی غُصه یَل اُو واوُم

 

نه سیلِ نه بارونِ،نه موج نه طیفونِ

اَرس2 چش گریونِ تا سیر شنُو واوُم

 

وَکانَه زَنَل سیرُم ،دَم تازه گُلی گیرُم

سی دُحتَرَل ایمیرُم تا کانَه وَ نو واوُم

 

می چه زرِ سر داری،می کی تو سَفر داری

مَهلی3 سَر خَر داری ،تا خُم سر گُو واوُم

 

کُربون4 سرت واوُم، هَم بفتُم و هم پاوُم

دورت خُم تیناوُم، دیندات وَلو واوُم

 

نشمین قد و بالات،سَر مینتِ5 تا نُک پات

باغ گُل همّی جات تا غَرق گُلُو واوُم

 

مو «ایرجو»ِ نومُم، دَ مُی6 نیگیره دومُم

سی چاسُم7 و سی شومُم،تا بعد چطو واوُم

 

1-عواسی:روستای عباسی از توابع شهرستان گناوه

2- ارس:اشک

3-مَهلی: زیاد ،خیلی

4-کُربون: قربان

5- مینت:موی تو- مین:مو

6-مُی:ماهی

7- چاسُم:ناهارم

 

شهلا بازدید : 340 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

بی انصاف

ای بلـبــــــل سرحد بنشین گرمسیری

جونــــــــم سر لوم اومیه یعنی که تو دیری

انصافَ منش نی که مو وی حال خرابــــــم

قربون تو وابوم و تو سی ییک دَ بمیــــــــری

پل بور

پل

ذلم ایخوا همَی کَس کارمآبو

بنه پا سر تیم دلدارمـــــــآبو

همو لحظی قراریبو بمیــرم

پلِ بورش طناب دارمـــــآبو

پایان.


شهلا بازدید : 320 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

همه ایگن بهار اومیه ، سال و نویه

اما سر درویل هنی هم شلویه

 

کره دز نویسا من ایدشت و،صحرا

اسیر رگ و ریشه ی بنگرویه

 

درنگی و گوگ و تهی نی و چشمه

حروم نفس نحس کرزنگلویه

 

دوی سی دل دردَبارم نویسا

که مرگ َم دَ تی دردمون کشکلویه

 

خیا ، پیر و پیغمبری حرف مفته

دزی سربلندی ، درو آبرویه

 

امیدی و ای تیر و طیفه مبندیت

کلو عاقل آبییه عاقل کلویه

 

و دین بو مگردیت و مردی مجوریت

که کر کهخدا و دوور کیبنویه

پایان.

شهلا بازدید : 269 یکشنبه 26 خرداد 1392 نظرات (0)

غزل جونی ، گلم ، حالت چطوره ؟

گلم، حـال تیی کالت چطوره؟

 

خشی، خوبی، گل مینا بنــوشم؟

یل بالا بلَی بــــاوینه پوشم

 

ولات و ایل و مالِت در چه حـالن

جوونل دیبلالِت در چه حالن ؟

 

بگ بینم بهـــــار ابیده صحرا

سرو ایگو هنی هم خاله زهرا ؟

 

هنـــیساز و نغاره و داوتی هه

من آبـــادی فقیر پاپتی هه؟

.

.

.

برای دیدن بقیه شعر به ادامه مطلب رجوع کنید...

 

 

شهلا بازدید : 64 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

برای عشق


براي عشق تمنا كن ولي خار نشو.
براي عشق قبول كن ولي غرورت را از دست نده.
براي عشق گريه كن ولي به كسي نگو.
براي عشق مثل شمع بسوز ولي نگذار پروانه ببينه.

براي عشق پيمان ببند ولي پيمان نشكن.

براي عشق جون خودتو بده ولي جون كسي رو نگير.

براي عشق وصال كن ولي فرار نكن.
براي عشق زندگي كن ولي عاشقانه زندگي كن.
براي عشق بمير ولي كسي رو نكش.
براي عشق خودت باش ولي خوب باش.

http://night-skin.com/blogcode/tasvir-zibasazi/upimg/uploads/1391186116.gif

شهلا بازدید : 64 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

در هیاهـوی زنــدگــی دریـافــتـم

چــه دویـدن هـایـی کـه فقـط پـاهـایــم را از مـن گـرفــت

در حالی کـه گویـی ایــســتـاده بــودم

چــه غــصه هـایـی کــه فقــط بــاعـث سپـــیــدی مـــویـــم شد

در حـالی کـه قـصه ای کــودکـــانـــه بــیـش نـبــود

دریـافــتـم کــســی هــســت کـه اگــر بــخــواهــد مــیــــشود

اگـــر نــــــــــه نــمیــــــــــــشود


" بــــــــه هــــــــمین ســـــــــادگی "

کــــــــاش نـــــــه می دویدم و نه غصه میخوردم

فقــــــــط او را میــــــــــخوانــدم ...

شهلا بازدید : 72 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

روزی نظر یک دانشمند ریاضی را درباره زن و مرد پرسیدند...
جواب داد :
اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد

یک =1
اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد
یک میگذاریم =10
اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100

اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد
یک میگذاریم=1000
ولی اگر زمانی عدد یک رفت (اخلاق) چیزی به جز صفر باقی
نمی ماند و صفر هم به تنهایی هیچ نیست.
پس آن انسان هیچ ارزشی نخواهد داشت .

شهلا بازدید : 142 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)
طرز درس خواندن دانشجوهااااااااا:
اینو که بلدم ، اینم که مهم نیس ، اینم طولانیه نمیاد ، اونم که ایشالا نمیاد ، اینم که تقلب میکنم .
آخیش تموم شد ... بریم یه دوری بزنیم خدا وکیلی مغزم پوکید از بس درس خوندم!!!

 
فصل امتحانات و ...
 

سخته درسم... رسیده وقت رفتن... به سر امتحانی که میدونم تهش ردم... وقت امتحانو ریدنه به برگمه... حرفای خوانوادمم که نمک زخممه... و تنها دلخوشیمم ترمای بعدمه... و باز منم و حسرت یه نمره ی بیست... که استاد بنویسه،تو گوشه ی لیست... می دونی چند بار افتادم برای یه درس؟! بگذریم... دیگه بیست گرفتنشم برام مهم نیست!!! تو که میدونستی دانشجوی ترم آخرتم... بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتم!!

شهلا بازدید : 110 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

الهی با خاطری خسته ، دلم به کرم تو بسته

دست از اساتید شسته و در انتظار نمرات نشسته ام

پاس شوند کریمی

پاس نشوند حکیمی

نیوفتم شاکرم ، بیوفتم صابرم

الهی شهریه بالاست که می دانی ، و جیبم خالی است که می بینی

نه پای گریز از امتحان را دارم و نه زبان ستیز با استاد

الهی دانشجویی را چه شاید و از او چه باید!؟

شهلا بازدید : 110 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

سوال نیوتن: چطور میشه 4 رو بین 5 قرارداد؟


دانشجوی پزشکی: جکه جالبیه!!!


دانشجوی علوم انسانی: غیر ممکنه!!!!


دانشجوی مدیریت: تو نت گشتم نبود!


دانشجوی مهندسی
: خیلی راحت اینجوری:


F(IV)E
شهلا بازدید : 88 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

 

قابل توجه دانشجویان محترم:

از همین حالا بفکر یه دسته بیل خوب و خوش دست واسه خودتون باشید
من که خریدم. از ما گفتن بود
وقتی فارغ التحصیل میشید گرون میشه ها

شهلا بازدید : 81 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

با توجه به اینک ه به فصل امتحانات رسیدیم ُ گفتم یه همدردی با دانشجوها کرده باشم :

خاطرات یک دانشجو

 

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی سه روز مانده به امتحان

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی دو روز مانده به امتحان

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی شب امتحان

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی یک ساعت مانده به امتحان

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی سر جلسه امتحان

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی هنگام خروج از جلسه

خاطرات ترم گذشته / طنز و بسیار دیدنی یک روز بعد از امتحان

شهلا بازدید : 4235 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (1)

اینم یه شعر کوتاه لری تقدیم به همه شماها

چی کموترتیرخرده شوخوندارم

اینالم ز زور درد تاروز بیارم

نه کسی پیدا ایبو بپرسه حالم

نه حکیمی که دراره تیره ز بالم

شهلا بازدید : 75 شنبه 25 خرداد 1392 نظرات (0)

سلامتی بچه های قدیم که : با زغال واسه خودشون سیبیل میذاشتن تا شبیه باباهاشون شن ، نه بچه های الان که ابروهاشون بر میدارن تا شبیه ماماناشون بشن

سلامتی بچه های قدیم که : وقتی سر کوچه می موندن و نامحرم رد می شد سر خودشون از خجالت پایین می نداختن ، نه بچه های الان که وقتی نامحرم رد میشه چشماشون از حلقه در میاد و آمار میدن و آمار میگیرن.

سلامتی بچه های قدیم که : وقتی تو محله دعواشون میشد مثل یه مرد فقط دعوا میکردن ، نه بچه های الان که وقتی دعواشون میشه ناموس طرفو زیر فوش میبندن و فرار میکنن

سلامتی بچه های قدیم که : وقتی میخواستن برن بیرون یه لباس گشاد می پوشیدن که بدنشون معلوم نباشه ، نه بچه های الان که حلقه ای و شلوارک می پوشن که بگن ما هم آدم شدیم

سلامتی بچه های قدیم که : دماغ عقابی خودشونو نشانه ی قدرت و سر سختی می دونستن ، نه بچه های الان که با گرازی کردن دماغشون سوسول بودن خودشونو به همه نشون میدن

سلامتی بچه های قدیم که : با گرفتن تسبیح تو دستاشون لوطی گری خودشونو به همه نشان میدادن ، نه بچه های الان که با گذاشتن حلقه و گردبند جلف بودن خودشونو به همه نشون میدادن

و در پایان آیا می دانید دلیل همه ی این تفاوت ها چیست ؟

یک کلام خود باختگی فکری و تقلید کورکورانه در اندیشه و توجه نکردن به فواید دوستی و بودن با هم...

نظر شما چیست؟

منتظر نظرات شما برای درج در سایت و واکنش دیگر کاربران به نظرات شما

خواهم بود

 

تعداد صفحات : 2

درباره ما
منم به تو چه که کی ام نظر فراموش نشه ها بوس بوس فداتون
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 36
  • بازدید سال : 994
  • بازدید کلی : 34,337